تسبیح

پیام های کوتاه
  • ۵ اسفند ۹۳ , ۲۳:۱۰
    زهر
آخرین مطالب

حسرت

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۱۵ ب.ظ
    می ترسی بلعم باعورا شوم؟ من هم می ترسم. ولی خواهش می کنم دیگر نچین این شاهپرهای بی صاحب را. صد سال یکبار برای لحظه ای دری باز می کنی و هر چه بال می زنم و خودم را به در و دیوار می کوبم راهی به آسمان پیدا نمی کنم. راضی نشو حسرت کش شوم. 
   گفتم موسی می شوم، عصایم را گرفتی. هارون؟ فکرش را هم نکردم، برادری نمانده بود.  دل خوش ام به اینکه لایقم ببینی و  هزار هزار سال بعد  بنده هایت بگویند در روزگاری که مردم چوب حراج زده بودند به خدایشان، یک دهاتی آمده بود و می گفت یا قوم! اتبعوا المرسلین!. می دانم همین هم لیاقت می خواهد. کمک کن لیاقتش را داشته باشم. اصلا بی خیال این حرفها، دستم را بگیر که خودم و خدایم را ارزان نفروشم.
یا عزیز!
   این همه نقل کرم ات را گفته ام، چطور است تا وقت حساب و کتابم می رسد می شوی قاصم الجبارین؟ گردنکشی نکردم که، اگر هوس دانستن اسم اعظمی بود، غرض باز کردن گره از کار بنده هایت بود. با ما به غضبت تا نکن که توانش نیست، صبرش هم.
  • میرزا محمود

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی