تسبیح

پیام های کوتاه
  • ۵ اسفند ۹۳ , ۲۳:۱۰
    زهر
آخرین مطالب

دوربین

چهارشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ


   همیشه دوست داشتم دوربینی داشته باشم. همیشه برایش پس اندازی داشته ام و همیشه مورد مهم تری بوده برای خرید. از آن رول فکس ها و لوبیتل های قدیمی تا زنیت 122 و این اواخر انواع کانن ها و نیکون های خوش دست. نه اینکه عکاس خوبی باشم یا در موقعیت های شگفت انگیزی قرار گرفته باشم، بیشتر برای فرار است، فرار از گذشته.

   شاید اینطور بتوانم به خودم بقبولانم که دیروز گذشته است. بالاخره یک روز از بازار کهنه فروش ها یک دوربین می خرم، از همان ها که حاجی سالی یک بار نونوارمان می کرد و می بُرد عکاسی که ازمان عکس بگیرد، عکس سیاه و سفید، همان ها که قایمکی می رفتیم پشتش تا تصویر سر و ته هم را ببینیم و تا چند ساعت بعد عکاسی مایه شوخی و خنده مان شود، از همان ها که عکاس زیرش را امضا می کرد برایمان.

   نمی خواهم از کوه و دشت عکس بگیرم. فقط می خواهم شب به شب تقویم را بگذارم جلویم و از روزی که گذشته عکس بگیرم و رویش بعد از ظهور امضا کنم و تاریخ بزنم. شاید اینطور باورم شود گذشت روزها، شاید اینطور بتوانم به خودم بقبولانم خاطرات مال گذشته اند، خاطرات دیگر جزئی از گذشته اند و نیازی نیست اینقدر به خاطرشان خودم را سرزنش کنم.
   اینها همه اش بازی است ها! وگرنه در واقعیت که زمان جاری تر است از این حرف ها، تقسیم نمی شود به گذشته و حال و آینده. اما چه فایده که با این جاری نمی توان چیزی را آب کشید، نمی توان چیزی را پاک کرد.

  • میرزا محمود

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی