تسبیح

پیام های کوتاه
  • ۵ اسفند ۹۳ , ۲۳:۱۰
    زهر
آخرین مطالب

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است


    می دانی؟! زخم باید هوا بخورد. باید هوا بخورد که خونش خشک شود، باید هوا بخورد که بهتر شود. اما می دانی، جایش همیشه می ماند. زخم مثل قیسی است. وقت گل و میوه ات که گذشت، چین های صورتت که به بار نشست، سفیدی که به موهایت دوید، مثل کوهی که برف بر سرش بنشیند، زمستانت که رسید؛ گاهی عزیزی مهمانت می شود...

   گاهی عزیزی مهمانت می شود و البته وقت نوبرانه نیست، خیلی گذشته از بهارت. آن وقت ذوق زده از صندوقچه عمرت قیسی و کشمشی تعارف اش می کنی، آن وقت آن قیسی های هوا خورده، آن زخم های هوا خورده به کارت می آیند.

گاهی زخم کامت را شیرین می کند، مثل قیسی!

  • میرزا محمود
    می ترسی بلعم باعورا شوم؟ من هم می ترسم. ولی خواهش می کنم دیگر نچین این شاهپرهای بی صاحب را. صد سال یکبار برای لحظه ای دری باز می کنی و هر چه بال می زنم و خودم را به در و دیوار می کوبم راهی به آسمان پیدا نمی کنم. راضی نشو حسرت کش شوم. 
   گفتم موسی می شوم، عصایم را گرفتی. هارون؟ فکرش را هم نکردم، برادری نمانده بود.  دل خوش ام به اینکه لایقم ببینی و  هزار هزار سال بعد  بنده هایت بگویند در روزگاری که مردم چوب حراج زده بودند به خدایشان، یک دهاتی آمده بود و می گفت یا قوم! اتبعوا المرسلین!. می دانم همین هم لیاقت می خواهد. کمک کن لیاقتش را داشته باشم. اصلا بی خیال این حرفها، دستم را بگیر که خودم و خدایم را ارزان نفروشم.
یا عزیز!
   این همه نقل کرم ات را گفته ام، چطور است تا وقت حساب و کتابم می رسد می شوی قاصم الجبارین؟ گردنکشی نکردم که، اگر هوس دانستن اسم اعظمی بود، غرض باز کردن گره از کار بنده هایت بود. با ما به غضبت تا نکن که توانش نیست، صبرش هم.
  • میرزا محمود
چشم باز می کنی و می بینی عشق شره کرده روی تمام کلماتت، بی خبر، بی صدا، آرام... آرام... .
  • میرزا محمود
تلخی خداحافظی را هیچ چیز نمی تواند شیرین کند. اما هر آغاز را پایانی است. این بار زخم دل کندن عمیق تر بود و دردناک تر. خدا آخر و عاقبت همه مان را ختم بخیر کند.
  • میرزا محمود


بسم الله الرحمن الرحیم


روز از نو، روزی از نو.

  • میرزا محمود